مردم شناسی

پژوهش های میدانی درزمینه مردم شناسی ایران
منوي اصلي
صفحه اصلي
پروفايل مدير
عناوين وبلاگ
آرشيو وبلاگ
پست الكترونيكي

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو
3 فروردين 1395
4 خرداد 1394
5 آبان 1393
2 اسفند 1391
5 دی 1391
7 آبان 1391
3 مرداد 1391
7 تير 1391
5 تير 1391
3 تير 1391
2 تير 1391
1 تير 1391
6 مهر 1390
3 مهر 1390
2 مهر 1390
نويسندگان
محمدسعیدجانب اللهی
کد هاي جاوا

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 7
بازدید کل : 31834
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

طایفه نارویی  <-PostCategory-> 

اصلی آنها نیز اقوال مختلفی وجود دارد، برخی نوشته اند: «نارویی چهارپشت است که در مناطق کنونیشان

مانده‌اند، اصل آن‌ها را از نارویی‌های زابلی حرمگی می دانند، هنوز کلاً از اصلشان نبریده‌اند و دارای روابط خویشاوندی با آنان هستند (زین‌الدینی، ص 9) هنری فیلد می نویسد: « این مردم در اصل از رودبار      آمده‌اند و در حوالی بمپورسکونت اختیار کردند، مدت دو قرن بمپور در تسط آنان بود تا اینکه آن‌ها را از آن ناحیه راندند و سپس در فنوج وگه (=نیکشهر) مستقر شدند.» (فیلد، ص 384) رزم آرا نیز اصل آن‌ها را رودباری می داند (رزم آرا، ص 11) اما در فرمانی مربوط به دوره ناصرالدین شاه به یکی از سران این طایفه به نام محمد علیخان، نسبت سیستانی داده شده است و به‌طوری که قبلاً بیان شد، تیت علم خان نارویی رئیس طایفه نارویی سیستان را برادر زاده رئیس نارویی بلوچستان ذکر کرد، بنابراین تقریباً شکی باقی نمی ماند که نارویی های بلوچستان شاخه ای از نارویی های سیستان  هستندکه طبق اظهار بعضی از محققین با نارویی‌های افغانستان پیوند نزدیکی دارند، نارویی های اطراف اسپکه که در رابطه دائم با اسپکه هستند. هنوز روابط خویشاوندی خویش را با نارویی های افغانستان حفظ کرده اند و عرض موعود تاریخی آنان یا نیمی از وطن ذهنی شان افغانستان می باشد، نارویی ها دارای خویشاوندان شناخته و آشنا در افغانستان هستند و جریان این خویشاوندی تا حد وصلت و رفت آمد زنده و جاری است (اسپکه، ص 38) به‌نظر می رسد نارویی ها بعد از ترک افغانستان و مهاجرت به ایران در سراوان یادر سیستان به دو گروه تقسیم شده اند، گروهی از آنان سیستان را برای اقامت خود برگزیدند و گروهی دیگر به مناطق داخلی بلوچستان کوچ نموده اند اما قبل از ورود به بلوچستان مدتی را در رودبار گذرانیده‌اند. برقعی می‌نویسد: « اینان بر سر راه خود به رودبار جیرفت رسیدند، شبانه دستبردی زدندو چون قومی جنگ آور و سخت کوش بودند، حاکم و مردمان آنجا که از این یورش شبانه غافلگیر شده و بدون برداشتن آب و وسایل کافی به عجله دنبالشان کرده بودند، در کویر شکست سختی دادند و سپس آمدند تا بمپور که محل حکومت ملک‌ها (15) بود، ملک‌ها را به اینان نیاز بود که اینان جنگ آورانی بی باک بودند، و ملک ها حکمرانانی ضعیف، سعید خان پسر علیخان رئیس ایل نارویی، از ملک‌ها زن گرفت، و بدین وسیله در جرگه ی بزرگان محل وارد شد، اینان کم کم پا گرفته و قدرتمند شدند.» (برقعی ، ص 27). اما از قراین معلوم است که رابطه نارویی ها با رودبار چیزی فراتر از یک گذر شبیخون بوده است، محمد علیخان فوق‌الذکر در عریضه‌ای به ناصرالدین شاه می نویسد: «بعضی از اجداد غلام که همیشه به رکاب همایون استوار بوده‌اند، حال مدفون در ولایت کرمان می باشند.» (آدمیت ، 251) و چون رودبار از توابع جیرفت کرمان است بعید نیست که نامبرده به مدفن اجداد خود در رودبار نظر دارد. روایت دیگری نیز هست که نارویی ها قبل از ورود به بلوچستان مدتی در رودبار مستقر بوده اند حتی در آنجا با خوانین محلی روابط خویشاوندی برقرار نموده اند، تا اینکه «گروهی از آنها بر اثر کشمکشی که میان سعید خان شیرخان زیی و سردار رودبار پدید آمد، به رهبری سعید خان مزبور به بمپور که در تصاحب فرمانروایان ملک بود، مهاجرت کردند، خویشاوندی سعید خان با حاکم جیرفت و رودبار غنای خاک بمپور و انحطاطی که در دستگاه  ملک ها پدیدار شده بود، عوامل جذب این مهاجرت بود، از قضا ورود سعید خان بمپور مصادف می شود با قشون کشی قجری که از سوی حاکم کرمان برای باج ستانی آمده بودند شبیخون نارویی ها موجب تاراندن قجرها می شود و سعید خان  در دستگاه ملک موقعیتی پیدا می کند و یک آبادی که امروز هم به سعید آباد شهرت دارد، به او واگذار می شود، و با دختری از خانواده ملک ازدواج می کند، و بدین وسیله در جرگه بزرگان محل وارد می شود. مدتی بعد سعیدخان با همدستی شیخ مهراب جد بزرگ بارکزهی که محرم و نزدیک ملک بود و دروازه بانی کلات بمپور را به عهده داشت ملک را از قدرت خلع می کند و قدرت شیرانی ها (16) در بمپور سر آغازی محکم می یابد که تا اوایل دوره پهلوی ادامه دارد و فقط مدت کوتاهی دوست محمد خان بارک زیی جانشین شیرانی ها می شود (مبارکی، ص 1/ 13).

تکیه بر اریکه قدرت در پرتو ازدواج‌های سیاسی: پس از استقرار نارویی ها در بمپور مهراب خان پسر و جانشین سعید خان در زمان حکومت زندیه و آغاز دولت قاجاریه نفوذ و قدرت خود را تا پیشین و نیکشهر و فنوج و بنت گسترش داد. اما در اواخر دوره حکومتش در سال 1250 قمری وقتی حبیب اله خان امیر توپخانه محمد شاه برای سرکوبی آقا خان محلاتی به بمپور آمد. طی حادثه ای نارویی ها ضربه سختی خوردند وعده زیادی از آنها کشته و اسیر شدند و برخی از آنها توسط سربازان دولتی به بازارهای برده فروشی فروخته شدند، ولی محمد شاه قاجار وقتی از شدت عمل امیر توپخانه با خبر شد، در صدد جبران بر آمد امیر توپخانه را به تهران احضار کرد و برای سردار مهراب خان و محمد علیخان که در زمان حیات پدر جانشین او بود خلعت فرستاد و دستور داد تا اسرایی که فروخته شده اند باز خرید شوند. (وزیری، ص 5-394) مهراب خان در یک درگیری بدست شه پسند ملک کشته شد و محمد علیخان فرزند او را به انتقام خون پدر همسر خود را که خواهر قاتل بود با دو فرزند رها کرد و به همه قدرتهای موجود یاغی شد، وی پس از یک سلسله درگیری بالاخره دستگیر و به تهران اعزام شد، اما پس از آزادی مجدداً به بمپور آمد و باز شروع به مخالفت نمود و باز شکست خورد و در بیابان‌های میناب مرد. ( سازمان برنامه ، ص 84 )دو پسر محمد علیخان، چاکرخان و حسین خان گرچه نخست برای مدتی بازداشت می شوند ولی سر انجام تحت حمایت قوای قاجاری فرمانفرما، دوباره قدرت می گیرند و مالیات بگیران سراسر بلوچستان می شوند.

چاکر خان مقیم فنوج شد و با یک بلیده ای از خانواده سرداران وصلت کرد، حسین خان هم با طایفه بلیده ای وصلت کرد و در قصر قندوگه (=نیکشهر) ساکن شد. پس از او پسرش سعید خان هم بلیده ای بود، هم شیرانی قلعه ی گه را از جانب بلیده ای ها اداره می کرد. بنت و بنادر را هرازمادرش به ارث برد و با کمک اقوام مادرش سرباز را نیز گرفت و به پاس همکاری با دولت مرکزی والی بلوچستان شد (سازمان برنامه، ص 5-84) وی در سال 1333 هجری مرد و پسرش حسین خان که کوچک بود، حکومت را بدست گرفت و اگر انگلیسی ها از او حمایت نکرده بودند، اسلام خان شیرانی که داعیه بزرگی خاندانی شیرانی را داشت او را از بین می برد. در زمان وی دوست محمد خان بارک زیی قدرت  گرفت و بر همه جا مسلط شد، وی مدعی استقلال بلوچستان بود، ولی پاس خاطر شیرانی را نگه داشت، تا آنکه در سال 1306 ه.ق دوست محمد خان از قوای دولتی ایران شکست خورد و قوای دولتی در نقاط حساس و مهم مکران مستقر شدند. حسین خان هم به خدمت دولت در آمد. (برقعی، ص 6-45)

 

ازدواج‌های سیاسی طایفه نارویی :

 

نارویی‌ها در سیستان و هم در بلوچستان زیر بنای قدرت خود را با پیروی از اصل ازدواج‌های مصلحتی و برقراری روابط خویشاوندی با خوانین پی ریزی کردند. علم خان نارویی در سیستان دختر خود را به ابراهیم خان سنجرانی (17) داد. شریف خان نارویی نیز از وصلت با خانواده سنجرانی در موقعیتی قرار گرفت که میر علم خان حاکم قاینات دخترش را برای پسر خود عقد نمود (نمودار خویشاوندی) ولی قدرت در طایفه نارویی سیستان از این دو تن فراتر نرفت، با آنکه شریف خان بهترین بهره را از این پیوندهای زناشویی برد و ثروت هنگفتی اندوخت اما پسرش سعید خان مقهور امیر علی اکبر خان شوهر خواهر خود شد که بیشترین امنیتهای پدر زن را تصاحب کرد و به برادر زن مجال ترقی نداد. (تیت، ص 1/ 179) ولی نارویی ها ی بلوچستان در استفاده از این سیاست موفق تر بودند، آنها از برقراری روابط خویشاوندی با سایر طوایف به بسط قدرت خود پرداختند و با ازدواجهای حساب شده، به امکانات تازه ای دست یافتند.

برقعی می نویسد: «از زمانی که سران نارویی بر حسب شرایط اقتصادی و اجتماعی مساعد پا گرفتند، کم کم شروع به ازدواج و بر قراری پیوند خویشاوندی با دیگر طوایف منطقه نمودند. مهراب خان با ملک ها ازدواج کرد تا کسب اعتبار کند. او از خوانین رودبار نیز همسری اختیار کرد تا حامی قدرتمندی که در دستگاه والی کرمان نفوذی داشته باشد، پیدا کند و همین خویشاوندی برای فرزندانش بسیار مفید واقع شد، وی همچنین با خوانین بشاگرد و بارک زیی رابطه خویشاوندی برقرار کرد. محمد علیخان هم از خوانین طوایف بلیده ای، ملک، سالارهای بشاگرد همسرانی اختیار کرد.

سردار حسین خان این شبکه روابط خویشاوندی را گسترش بیشتری بخشید، او از بلیده ای زن گرفت تابا یکی از قدرتمندترین خوانین مکران پیوند خویشاوندی را محکمتر سازد. دختر خویش را به رئیس طایفه ای مبارکی در چامف به نام خیر محمد داد، و بدین وسیله بلوچ های آهورانی را در اختیار گرفت. خواهرش بانو گراناز را به همسری میر حاجی، رئیس طایفه ای سلیمانی های بنت که حکومت محل را نیز در دست داشت، در آورد. و از این طریق بنت را از آن خاندان خویش کرد، برادرش چاکرخان و اولاده اش در فنوج سکنی گزیده و با ازدواج با بزرگان آن محل، در آنجا ریشه دوانیدند، وی با میرهای لاشار نیز از طریق همین برادر ارتباط خویشاوندی برقرار کرد.

بدین ترتیب قدرت روسای ایل نارویی که بعدها شیرانی نام خانوادگی گرفتند از طریق شبکه های خویشاوندی در منطقه گسترده شد، علاوه بر اینها پیوندهای خویشاوندی دیگر توسط خود سردار سعید خان و سایر اعضای خاندان او در طول سه نسل گذشته و زمان خود او این شبکه را محکم تر و کامل تر کرد، به نحوی که تمام خوانین منطقه با او منسوب شدند. (برقعی، ص 4-43)

اشکال مختلف ازدواج‌های سیاسی: ازدواج‌های سیاسی معمولاً به سه شکل صورت می گرفت.

الف- ازدواج با خانواده خوانین از دور خارج شده که چه بسا منکوب خود آنها بودند. مثلاً سعید خان نارویی پس از آنکه آخرین ملک از سلاله ملوک بمپور را از قدرت انداخت با دختری از این خانواده ازدواج کرد تا از پایگاه اجتماعی ملک به نفع خود استفاده نماید، با این انگیزه که مردم او را بعنوان داماد ملک بپذیرند و مقامش را در حکم ارثیه پدر زن بشناسند.



ادامه مطلب

+ نوشته شده در سه شنبه 13 تير 1391برچسب:نظام خویشاوندی بلوچ , نارویی, ازدواج بلوچ , ازدواج خون بست , ازدواج سیاسی ,ساعت 9:38 توسط محمدسعیدجانب اللهی |
مطالب پيشين
» سفرنامه ی مردم شناسی شهرهای اقماری تهران
» برگرفته از وبلاگ میبد شناسی چکیده ی دفتر چهارم چهل گفتار درمردم شناسی میبد . نویسنده محمد سعید ج
» سفرنامه مردم شناختی بافق برگرفته ازوبلاگ انسان شناسی یزد
» شيوه ی حفرقنات برگرفته از وبلاگ قنات شناسی
» سفرنامه ی مردم شناختی مهریز (نگاهی به مردم نگاری مهريز) برگرفته از وبلاگ "انسان شناسی یزد"
» نخل بندی و نخل گردانی درمیبد - برداشت از وبلاگ انسان شناسی یزد
» طایفه براهویی(سیستان وبلوچستان ) از وبلاگ انسان شناسی سیستان
» طایفه ی صیادی - برگرفته از وبلاگ " انسان شناسی سیستان "
» یک قصه ازقصه بچه های میبد
» طایفه نارویی
» زن بلوچ وخون بست
» نقش پنهان زن درگستره پنج قرن تاریخ بلوچ
» وبلاگ های من
» دنباله آئین های مذهبی سمنان
» دنباله تعزیه خوانی
» دنباله تعزیه خوانی
» هشتگرد
» گذری به مردم شناسی سمنان . برداشت ازوبلاگ "هزارنکته مردم شناسی ازهزارنقطه ایران"


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد


موضوعات
سفرنامه مردم شناختی ساوجبلاغ
تعزیه خوانی درسمنان
دنباله ی تعزیه
سمنان
آیین های مذهبی
بلوچ
نقش پنهان زن بلوچ
زن بلوچ وخون بست
طایفه ی نارویی وازدواج سیاسی
نخل گردانی
نخل بندی ونخل گردانی درمیبد
قصه
قصه بچه های میبد
طوایف سیستان
طایفه صیادی
طایفه براهویی
نخل بندی ونخل گردانی در میبد
پيوندها


میبدشناسی انسان شناسی عشایر وطوایف ایران انسان شناسی سیستان انسان شناسی بلوچ انسان شناسی یزد مردم نگاری میبد هزارنکته مردم شناسی ازهزار نقطه ایران قنات شناسی کیت اگزوز زنون قوی چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مردم شناسی و آدرس 213254.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

پيوندهاي روزانه

انسان شناسی عشایروطوایف ایران
مردم شناسی میبد
هزارنکته مردم شناسی ازهزارنقطه ایران
قصه بچه های میبد
انسان شناسی یزد
انسان شناسی سیستان
انسان شناسی بلوچ
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس

 

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

طراح قالب

Power By:LoxBlog.Com & NazTarin.Com